با مامان رفته بودیم بیرون
صداش که زدم
یهو یه خانومی با ی قیافه ی بهت زده برگشت بهم گفت مامانتههههههه؟
گفتم آره:|
میگه چراااااااا؟
حالا من هم خندم گرفته بود هم پوکر شده بودم که چی جوابشو بدم:|
خودش فهمید سوالش چقدر مسخره بود
گفت ینی اصن بهتون نمیاد من فکر کردم خواهرته
ببین ینی یکی باید میومد نیش مامانمو میبست😂
حالا اون خانومه هم نیم ساعت تمام هی نگامون میکرد و دوباره به مامان نگاه میکرد
بعد هی میگفت جدیییی؟:|
+فک کنم امروز ی سریا از مکه میان
حالا مامان هی میگفت خوش به سعادتشون و چقدر خوبه و از این حرفا
بعدم میگفت کاش ی روزی ماهم خانوادگی بریم
منم فقط نگاش میکردم و نخواستم دوباره بحث بیخود کنم سر این قضایا در حالی که هیچکدوممون قانع نمیشیم:/
حالا اونی که اولین بارشه رو کار ندارم(دوس داره بره ببینه دیگه)ولی واقعا چرا چند بااااار میرن؟
این همه پول میریزن تو جیب اون عرب های کثافت؟
توهین نمیکنم ولی واقعا چرا؟
این همه نیازمند وجود داره اخه...
همسایشون بغل گوششون داره از گشنگی و بدبختی میمیره اونوقت اینا برای چندمین بار میرن از نو متولد شن و چمدونم گناهاشون بخشیده شه
ینی قبوله؟!
حالا هزینه مکه رفتنشون ی طرف!
اون مجلسی که میگیرن ی طرف دیگه
فک کن 1500 نفر برای ی مجلس!
حالا اون مجلس هم چجوری برگذار میشه و چه غذاهایی رو تو شکم ی مشت ادم سیرررر(واقعا سیر!)میریزن بماند...
نمیدونم والا،پول خودشونه اینجوری دوس دارن دیگه
ولی حداقلش من برای خودم هیییییییییییییچ سعادت و خوشحالی نمیبینم تو این قضیه
ترجیح میدم اگه ی روزی همچین پولی بود که قرار باشه بدم به مکه
اونو خرج خوشحال کردن چند تا بچه کنم
اینجوری خوشحال ترم و خوشحال ترن!!!