خوددرگیری

یعنییی هرچی رفیق دارم یا تهرانیه یا کرجی:)))

تو شمال فقط یدونه رفیق دارم که الانم ایران نیس...

البته منظورم رفیقه هااا

واگرنه دوست که خب هرکسی خیلی زیاااد داره:d

و خببببب ی وقتایی به شدت به مشکل برمیخورم

و الانم جزو همون وقتاس🤦🏻‍♀️

+از ی طرف دلم برای تهران تنگ شده

از ی طرف دیگه هم به خودم میگم گمشو بابا

چندوقت دیگه ارزو به دل شهر خودت و این همه قشنگیش میمونی و لحظه شماری میکنی تا برگردی-_-

من موندم کدوم شمالی دلتنگ تهران میشه آخه؟

منننننننننن:|

میرم اونجا دلتنگ شمالم،میام شمال دلتنگ اونجا:d

نیازمندی ها

الان به شدت دلتنگ تهرانمممممم،به شدتتتتتتتتتت:(((

دلتنگِ آیسپک خوردنامون و بعدش جیگرکی رفتنامونم*_*

یا مثلا ساعت 11 شب پیتزا+سیب زمینی با قارچ و پنیر سفارش دادنمون....

یا سینما رفتنمون و اون ته نشستن که هیچکییییییی نیس و پامونو راحت دراز کنیم و مسخره بازی دراریم و بعدش اونا ذرت مکزیکی بخورن و من اسنک:d

یا وقتایی که میرفتیم پارک و از کارا و حرفای چرت این بچه شاخا حالت تهوع میگرفتیم و میومدیم بیرون و میگفتیم اصن گوه تو هرچی پارکه:)))))))))))

سوپر مارکت رفتن و کلییییییی خرت پرت خریدن از پاستیل و چیپس و پفک و کرانچی و بستنی و تخمه گرفته تااا ابنبات چوبی و بعدش دوساعت جنجال و دعوا که چه فیلمی ببینیم اخرم به تفاهم نرسیم:|*_*

خرید کردنامون و کلکل های بعدش...

تا ساعت 6 صبح بیدار موندن و حرف زدنامون از مسخره بازی و چرت پرت گرفته تا سیاست و تاریخ و فلسفه😂😂

اوخییییییی چقدرررررررر دلم تنگ شده*_*

هرچند این منم که جدیدا بی حوصله شدم و فاصله گرفتم از اون حال و هوا...ولی خب گوه خوردم رو واسه همین وقتا گذاشتن دیگه؟:||

+دقت کردید اکثرش به خوردن مربوط میشه دیگه؟اصن خوردن یک نوع عبادته😎