پول پول پول:||||||||||||||

اوففففف

دوروزه تا وقت گیر میارم سریع میرم دیجی کالا تا سبد خریدمو پر کنم
چیزایی که میخوام خیلی زیادن

تا الان 435 هزارتومن خریدمه:/
و میدونم بهش اضافه میشه
تازه سعی کردم خیلی به صرفه و محدود خرید کنمT_T
ی شوهر هم ندارم همین الان یهویی  2 میلیون پول بهم میداد میگفت خنزل پنزلاتو تکمیل کن دیگه غر نزن:|
به یک میلیون هم قانعم حتی:||||

+الکی مثلا اگه داشتم بهم اینقدر پول  میداد😂
همین دیشب بابام داشت غر میزد میگفت چرا پولاتو خرج چیزای چرت و پرت میکنی؟
در صورتی که از اینا واجب تر وجود نداره:|🤦🏻‍♀️

کینه شتری

اقا من اصلااااااا بچگی خوبی نداشتم!(خیلی هم بی مقدمه😂)

هیچوقت به کسی نگفتم حتی نزدیکترین رفیقم

ولی باید بگم که من بچگیم با استرس و کتک کمربند و نیشگون و بدن کبود و اینا گذشت

دلیلشو نمیگم...ولی بدونید به جز یکی دوبار که مثلا به خاطر تربیتم با کمربند کتک خوردم باقی کتکام دلیلش تربیت و اینا نبود

دلیل مضحک تری داشت:))

البته میدونم که خانوادم به شدت عاشقمن ولی منطق و طرز تفکر چرندی داشتن

خب منم عاشقشونم
اما کینه و بغض بچگیام هیچوقتتتتتتتتتتت یادم نمیره
هرچقدر هم تلاش کنم...
کافیه فقط یاد یدونه از زجه ها و التماسام بیوفتم که فرتی بزنم زیر گریه
تا اینجا اوکی؟
سر این موضوعات من به شدت رو داداش کوچیکم حساس شدم
یعنی کافیه مامان و بابام بخوان خیلی دعواش کنن و سرش داد بزنن اونم هی گریه کنه
انگااار یکی قلبمو چنگ میزنه،یکی تو سرم جیغ میزنه که نکنه اونم یک صدم از حال بد اون موقع تورو داشته باشه؟
حالا چند شب پیش خیلییییییی بی ادب شده بود😂
بابام بردش تو اتاق که تنبیهش کنه مثلا(تهش چهار تا داده)
تمووووووووووم صحنه های بچگیم و اون وحشتی که از باز شدن در کمد و بیرون اوردن کمربند داشتم اومد جلو چشمم
ترسی که هر سری داشتم که نکنه ایندفعه به تهدیداش عمل کنه و با اون سگک اهنیه کتک بزنه؟
خواستم برم تو اتاق که داداشمو بگیرم
مامانم گفت نذار لوس شه اینقدر،کاریش نداره باور کن
میدونم که خیلی پشیمونه
ولی نمیتونم جلو تیکه انداختنامو بگیرم
گفتم همونطور که تو نذاشتی من لوس شم؟تو عادت داری وایسی بیرون در بسته و بچت اون تو زار بزنه
حالا نگم از بغضی که کرد؟
نگم از بغضی که کردم؟:)
کاش میشد همشوووووووووووووو یادم بره
همه ی اون روزای نحسو.
اینجوری داداشمم اینقدر نازک نارنجی نمیشه:/پیشاپیش از زن آیندش پوزش میطلبم بابت خواهر شوهر عنش😂
ولی خب همینه که هسسسسسسس،والااااااااااااا
داداشم از سرشم زیادیه
+دلم میخواد الان کل این متنو پاک کنم:|
حس میکنم ی رازی رو از عمق وجودم کندم انداختم اینجا😂
ولی سبک شدم یکم از گفتنش...

یس اُر نو؟

اقا حالا که اومدم بذارر یکم حرف بزنم باهاتون^_^

این دوروزه ی جایی ی سری کار داشتیم...

بعد منم یکی از دوستای خیلی قدیمیمو دیدم*_*

مثلا فکر کنید وقتی 7/8سالم بود با این دختره دوست بودم

اینقدررر ذوق کردیم*_*

با ی دختره دیگه هم اوکی شدم به شدتتتتتتتتتت داف

بعدش هم فهمیدم که مدله:d(نه خیلی مدلااااا مثلا از این مدلای عروس و اینا)
بعد از ی مدت زندگی کردن به صورت تخمی این دوروز خوب بود واسم...

+اقااا ی مدت پیش با بچه ها دورهم جمع شده بودیم داشتیم حرف میزدیم
یهو یکی از دوستان گرامی(پسره)شروع کرد تیکه انداختن به من

در چه مورد؟
میخواست برسونه که من فهمیدم تو و عنتربرقی الان باهم دوستید
حالا من هم پوکر بودم هم خندم گرفته بود
منتظر بودم ی بار دیگه تیکه بندازه که بهش بگم حاجی داری اشتباه میزنی،یکم دیره برای مچ گرفتن😂😂
ولی انگار بهش وحی شد چون دیگه تیکه ننداخت:/

++میگممممم نظرتون چیه من چنل بزنم تو تلگرام اونجا به چرت و پرت نویسیم بپردازم؟دیگه نسبت به بلاگفا خیلی سرد شدم انگار،نمیدونم چرا😐😂

منو عفو کنید:(

دلم خیلیییییییییییییی براتون تنگ شده

واسه نوشتن تو وبلاگ هم همینطوررررر

ولی آخه روزام به شدت تخمی طور میگذره و چیزی برای نوشتن ندارم:|

البته منکر گشادی خودمم نمیشم-_-

+ولی بذارید بازم تاکید کنم که: خیلی دلم براتون تنگ شده هاااااااااا:(((((((((

سلام

سلام عزیزای دلم

ببخشید یکم نگران شدید❤️

تا قبل قطعی نت خیلی درگیر بودم

بعد از وصل شدنشم درگیر بودم هم اینکه دل و دماغی نداشتم

هنوز هم یجوریم

نتونستم این حجم از ظالم بودن و این حجم از بدبخت بودنمون رو هضم کنم:)))))))))

حالا اهنگ هیچکسو گوش که میدم بغضم دست خودم نیس

هی میگم بسه دختر سعی کن بهش فکر نکنی

ولی به چی فکر نکنم؟مگه میشه فکر نکرد؟اصن کی اینقدر عوضی شدم که بخوام بی تفاوت باشم؟

نیومدم بعد ی مدت طولانی که غر بزنم

واسه همینم نمیخواستم بیام بنویسم اصن

ولی دوباره غر زدنم شروع شد...

بیخیال

فقط خواستم بگممممممممم مرسی از اینکه به یادم بودید

یکم روبراه تر بشم میام

نمیخوام کل وبو با حرفا و انرژی منفیام پر کنم

❤️❤️❤️

:)

من واقعا حالم خوب نیس...

و اینکه نمیتونم دردمو به هیچکی بگم

اینکه حتی یکی نیست که سرمو بذارم رو شونش و زااااااااار بزنم

و اینکه فردا بازم باید ادا قویا رو دربیارم دیوونم میکنه

غمگینم

خیلی غمگینم...

بریدم دیگه

با مامانم دعوام شد

شدید!

و خب بین حال و روز گند این روزام همینم کم بود فقط:))))))))))))))))))))))))))

اما اصلا پشیمون نیستم از اینکه باهاش بحث کردم

تهشم فاز برداشت که سرم درد گرفت و اینا

میدونه که طاقت قهر و ناراحتیشو ندارم

ولی به حدی بریدم که فقط بهش گفتم:این که سرت درد میکنه تقصیر خودته و به من ربطی نداره

شوکه شد

اما هنوزم پشیمون نیستم...

+دیروز تو توییتر ی نظر سنجی دیدم که میخواس امید به زندگی مردم رو بسنجه

یک گزینه اش *دوست دارم بمیرم*بود

یکی *دوست دارم زندگی کنم*

رفتم تو فکرر

بعد چند دقیقه زدم رو گزینه دوم

با خودم گفتم هرچقدر هم سخته ولی هنوز امید دارم

اما حالا که فکر میکنم میگم کاش اولی رو زده بودم:)))))))))

واقعا سخته!

از ی جا حداقل باید اروم باشم دیگه؟

از هیچ طرف آرامش ندارم

چرا زندگی رو دوست داشته باشم واقعا؟

خوشحال و غمگین!

رفیقم بالاخره زایمان کرد

امروز صبح!

و من ی شهر دیگم و دلم پر میکشه واسه بچش*_*

قربونت بره خاله*__*

+خیلی خوشحالم براشاااااااا

ولی قلبم هم داره اتیش میگیره...

اگه خواهرش الان زنده بود خیلی خوشحال بود خیلییییییی

رفیقی که سه سال پیش کم آورد و مرگ رو ترجیح داد:))))

از همه ادما متنفرم الان

از عالم و ادم متنفرممممم

از مردمی متنفرم که بخاطر حرفاشون رفیقم اینقدر زجر کشید و هیچکی پشتش نموند

از همه

از همهههههههههههه

من که دق کردم برای اون حال بدت و پایان تلخت و هیچوقتم آروم نمیشه دلم...

خودشو راحت کرد از این زندگی

ولی داغی گذاشت رو قلبم که بعد از سه ساللللللللللل هنوز تازه است:)

شرمسارم

هوووووف احساس عوضی بودن میکنم

صد بااااااار به خودم میگم دختره ی خر!

درسته که کاراش درست نیس و خیلی هم اشتباه و مسخره است

اما با تو که خوبه

اگه جلوت پشتش حرف میزنن تو تو بحثاشون شریک نشو!

اگه دفاع نمیکنی لااقل همراهیشون نکن

اما بازم...:|||||||||||||||||||||

اخه کاراش واقعااااااااااااااا درست نیس-________-

امشبم وقتی داشتیم پشتش حرف میزدیم یهو دیدمش

اومد پیشم و باهام حرف زد و...

شده بود مثل اون موقعایی که خیلی باهم اوکی بودیم!

اقا من شرمندم:(((((((

چقدر عوضی بازی در میارم برای این پسر

ببخشیییییییییییدT_____________T

اما تقصیر کارای خودته:(((

عصبیم

چجوری میشه به اون سطح از سنگ دلی و بیشعوری رسید که مردم زلزله زده رو مسخره کرد یا باهاشون شوخی کرد؟

چه برسه به اینکه اون مردم هموطنت هم باشن:))))))))

یعنی ببین!

سگگگگگگگگگگگگ برینه تو هرچی نژاد پرستیه که دیگه شورشو دراوردید واقعا

چه شما عنترایی که فکر کردید خیلی شاخید و هی ترک هارو مسخره میکنید

چه اون ترک هایی که فکر میکنن نژاد برترن

کاش بتونید معنی هموطن رو درک کنید!

چه انتظار بیخودیه نه؟

از کسایی که هنوز حتی نمیدونن انسانیت یعنی چی؟!!!!!

عوضی نشو

اقااا من این چندروزه با ی دختره اوکی شدم

خیلی دوسش دارم*_*

یعنی باهم دوست بودیماااا

ولی فقط دوست بودیم!

من فکر میکردم از این دخترای خود شاخ پنداره

اونم لابد همچین فکرایی میکرد راجبم:d

ولی این چندروزه که باهم اوکی شدیم دیدم نه بابا اینقده خوبه*_*

+ی وقتایی که به زندگی رفیقام نگاه میکنم و بعد به زندگی خودم...

یکم دلم میگیره:)))))))

اون همهههههههه سختی که کشیدم ی طرف

این همه سگ دو زدن و استرس و ترس و بغض و... ی طرف دیگه

و خیلی چیزای دیگه

ولی اونا جوریییییییی تو پر قو بزرگ شدن و رفاه براشون فراهمه و خانواده لیلی به لالاشون گذاشته همیشه که نگم برات

دغدغه هاشون تو زندگی اینقدر جزئی بوده(در مقابل من)که پشمام میریزه ی وقتایی

امااا بعدش میگم:خدایا ببخشید،ناشکری نمیکنم!

هرچییییی که بوده،هر اتفاقی که افتاده،خانوادم عاشقمن

نمیگم بدی نکردن در حقم!

ولی خب همین که اینقدر پشتمن و حمایتم کردن و میکنن کافی نیس؟

همین که تا جایی که تونستن تلاش کردن تا من زندگی خوبی داشته باشم کافی نیس؟

حقشون این نیس که من بخوام با نامردی راجبشون فکر کنم:))))))

حتی اگه هنوز دلم برای اون زجه ها و گریه هام خون باشه...

باریکلا

امشب عنتربرقی رو دیدم:)))))))))))))))))))

یهو سرمو اوردم بالا دیدم روبرومه

ولی اقاااا چقدر خوب برخورد کردم:|

چقدر اوکی و خونسرد بودم

چقدرررررر...

به خودم افتخار میکنم اصن😂😂