اقا حالا که اومدم بذارر یکم حرف بزنم باهاتون^_^

این دوروزه ی جایی ی سری کار داشتیم...

بعد منم یکی از دوستای خیلی قدیمیمو دیدم*_*

مثلا فکر کنید وقتی 7/8سالم بود با این دختره دوست بودم

اینقدررر ذوق کردیم*_*

با ی دختره دیگه هم اوکی شدم به شدتتتتتتتتتت داف

بعدش هم فهمیدم که مدله:d(نه خیلی مدلااااا مثلا از این مدلای عروس و اینا)
بعد از ی مدت زندگی کردن به صورت تخمی این دوروز خوب بود واسم...

+اقااا ی مدت پیش با بچه ها دورهم جمع شده بودیم داشتیم حرف میزدیم
یهو یکی از دوستان گرامی(پسره)شروع کرد تیکه انداختن به من

در چه مورد؟
میخواست برسونه که من فهمیدم تو و عنتربرقی الان باهم دوستید
حالا من هم پوکر بودم هم خندم گرفته بود
منتظر بودم ی بار دیگه تیکه بندازه که بهش بگم حاجی داری اشتباه میزنی،یکم دیره برای مچ گرفتن😂😂
ولی انگار بهش وحی شد چون دیگه تیکه ننداخت:/

++میگممممم نظرتون چیه من چنل بزنم تو تلگرام اونجا به چرت و پرت نویسیم بپردازم؟دیگه نسبت به بلاگفا خیلی سرد شدم انگار،نمیدونم چرا😐😂