وایسا دنیا،من میخوام پیاده شم:/

داشت باهام حرف میزد،یهو گفت دیدی میگن میخوان زبان انگلیسی رو حذف کنن از مدارس؟

گفتم:خوندم ولی خب فکر کردم شایعه است و اینا،آخه کدوم خری همچین نظری میده؟

بعد گفت اره منطقی نیس ولی اینا کی منطقی بودن؟بعد شروع کرد از حرفای چرت اونا گفتن

میگفت جالب هم میدونی چیه؟میگن زبان انگلیسی رو حذف کنیم به جاش فرهنگ و دین خودمونو ترویج بدیم مثلا مراسم مذهبی و اینا

منم رو حساب مسخره کردن با خنده گفتم:آره همون قضیه ی کاخ سفید را حسینیه میکنیم و اینا

یهو گفت:آره آره از همین حرفا

من:😐

ی چیزی خیلی اذیتم میکنه

اینکه نمیتونم یذره از غممو نشونشون بدم

انگار عادت کردم به اینکه همش ادا در بیارم

حالم خوب نیس ولی هی میخندم هی سعی میکنم پرانرژی باشم

و خب بیشتر اذیت میشم

حتی نمیتونم با کسی حرف بزنم

چون نمیخوام اون روی غمگین و افسرده ی درونمو ببینه کسی

حتی نزدکیترینام

خیلی دارم اذیت میشم خیلییی

خاک تو سرم

لعنتییی

من امروز چقدر حالم خوب بود:|

یهو از ی جایی عکسشو دیدم

و این تو ذهنم اومد که منم میتونستم الان اونجا باشم و دلتنگیم رفع شه ولی خودم نخواستم:|

البته نخواستنم ذره ای به اون ربطی نداشت و دلایل دیگه ای داشت

اما درکل خاک تو سر من-______-

ولی چرا من هروقت حالم خوبه باید همه ی دنیااا باهم دست به یکی کنن تا برینن تو حالم؟

چرا چرااا چراااااا؟:|||||||||||||||||||||

بَ بَ به به^^

بالاخره بارون بارید:))))))

اصن وقتی رفتم رو تراس حالم خوب شد*_*

بوی نم خاک و صدای بارون و اون ویوی قشنگِ سرسبز روبروم

عاشقشمممم

احمقا

دیدید این اخوندا و چندتا احمقای حرف گوش کن دورشون رفتن جلوی در مجلس شورای اسلامی در اعتراض به ورود زنان به ورزشگاه؟؟؟😂

من نمیفهمم اینا خسته نمیشن از این حجم گوه خوردن؟

نمیدونم چجوری اون خانومارو شستشو مغزی دادن که علاوه بر اینکه حق طبیعیشون رو گناه و اشتباه میدونن،به بقیه همجنساشون هم کار دارن و زن علیه زن شدن!

هرچند همین خانوما از همشون بدترن:|

کی بشه که ما راحت شیم از دست این آدما؟

ایشششش لاشخورای بی خاصیت دزدِ اسکل

نامرد

امشب داشتم با رفیقم حرف میزدم

بحث سر اون یکی دوستمون شد که الان یکم حالش میزون نیس

هی داشتم حرص میخوردم که خودش نمیخواااد حالش خوب شه و اینا

رفیقم گفت ببین

تو خیلی صبر داشتی و داری

دیدی نصف اذیتایی که تو شدی رو هم نشد و اینجور از هم پاشید؟

چجوری تونستی و میتونی که اینقدر مقاوم وایسی جلوش؟با وجود اون همه ماجرا و اذیت شدنت؟

چجوری اون موقعی که فهمیدی اونقدر خوب جمع کردی خودتو؟

منم طبق معمول خندیدم و بحثو عوض کردم:))))))))))

نگفتم از اون زجه زدنام

از اینکه تا تنها میشدم گریه میکردم و هروقت حس میکردم کسی داره میاد تند تند آب میپاشیدم به صورتم و هی پلک میزدم و با حوله میکوبیدم رو چشام که معلوم نشه گریه کردم

از اینکه چجوری قلبم تیر میکشید ولی بازم میخندیدم

بیخیال...

مهم اینه که بازم طبق معمول هیچی نگفتم:)))

اما از همون موقع تا الان هی اون روزا داره مرور میشه برام

هرچند الانم خیلی روبراه نیستم ولی خب اون موقع داغون بودم

هووووووف

بازم شکرت:)

فوتبال

الان من باید تهران،تو استادیوم میبودم

نه اینکه بخوام بازم از پشت تلویزیون فوتبال ببینم

ولی خب همین که میدونم الان خانوما هم تو اون استادیومن ذوق میکنم*_*

هرچند با حصار...

هرچند با زور...

عشقمممم

من عااااااااااشق خورشت انارم

چندروز پیش خسته و کوفته برگشتم خونه

یهو مامان گفت:برات خورشت انار درست کردم شارژ شی^_^

بعد خودشم ادامه داد که این اخلاقت دستمه که اگه خسته ترین هم باشی با خورشت انار میشه خوشحالت کرد:d

از یک ماه دیگه که خونه نیستم،دیگه از این غذاهای مامان پز خبری نیس

واسه همین هی این چندروزه به مامان میگم خورشت انار درست کنه*_*

همین که گفتم

غلط کردن رو واسه همین وقتا گذاشتن دیگه؟

من عمرااااااااااا اگه دست به موهام بزنم:|

وقت آرایشگاه امشب رو هم کنسل میکنم

تامااااااااام!

قانع شدم

مامان بابا همش با من بحث دارن که تا وقتی تو این کشوری عقایدتو جار نزن و اینا

برای خودت و شرایطت شر میشه...

منم خب اوایل کوتاه نمیومدم ولی وقتی بابام ازم قول گرفت و مامانم همش نگران بود و خواهش کرد فقط گفتم:سعیمو میکنم...

یاد اون دیالوگ ژن خوک افتادم که میگفت:لعنت به من!که حتی نمیتونم ی داد سر این شهر بزنم:)))

حالا بگذریم

با مامان هروقت میرم خرید یا جایی

یهو میام پیشش میبینم با یکی گرم گرفته و شروع کردن سیاسی حرف زدن:|

نمیدونم این نظام اینجوریه و اینا این کارو کردن و اون کارو کردن و کاش اینجوری بشن و اونجوری بشن و...

بعد بهش میگم:مگه تو همش به من نمیگی دهنتو ببند؟بعد خودت هرکیو میبینی از این حرفا میزنی؟

خیلی هم جواب منطقی میده بهم!

میگه:من منم،تو تویی:|||||||||||||||||||||||||||||||||||

زیبا نیس؟:)))))))

...

کلیک

هرکی میپرسه میگم:مرده برام این طرفا نیس

میدونی تو دل واموندم ولی این خبرا نیس...

از این خطرناک بازیا😂

میخوام موهامو کوتاهِ کوتاه کنم

ینی هی مقاومت میکردم و میگفتم نههه دلم نمیاد کوتاه شه

ولی خب امروز اونقدرر کلافه و غمگینم که راحت میتونم این کارو کنم

واسه همین به مامانم گفتم به رفیقش(آرایشگره)زنگ بزنه که تا شب بهم وقت بده...

واگرنه ممکنه فردا دوباره حالم خوب شه و پشیمون شم:d

+شاید این که دیشب خوابشو دیدم تو حال بدم بی تاثیر نباشه...