وی دوباره میریند
با رفیقم داشتم حرف میزدم
یهو عکس اینو برام فرستاد که ببین چقدر خفنه و از این حرفاکلیک
منم همینجور که داشتم میدیدم زدم عکسای قبلی
یهو عکس عنتربرقی اومد(جریان داره این عکس ولی خب شما در همین حد بدونید که عکس اون بود:d)
حالا من اون لحظه یهو تو ذهنم اومد که گور بابای هرچی از این جذاباس...هیچکی نمیتونه به اندازه ی عنتربرقی به حدی خوب باشه که من دلم بخواد همون لحظه قربونشششش برم*_*
بعدش هم در پوکر ترین حالت ممکنم قرار گرفتم:|
که ریدی دختر
مثلا فراموشش کرده بودی دیگه؟😂🤦
+پستای آخر رو ثبت موقت زدم:d
++راستی سلامممم^_^
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۸ ساعت 17:13 توسط لبخند
|