دیروز بعد از یک سال رفتم پیش رفیقم:)))))))))

اینقدررر دلم براش تنگ شده بود که نگو

بین حس و حال گوه این روزام،واقعا لازمم بود:D

+ی خواهر کوچیکتر داره تتلیتیه

وقتی خواهرش بهم گفت

من به رفیقم گفتم:فکر نکنم تتلو گوش دادن برای سنش مناسب باشه هااا

اونم گفت:من؟همه چیوووووو میدونم

فحشاشم از حفظ میتونم برات بگم:|

بعد ی بطری پیدا کرده بود اول فکر کرد شربته یکم خورد فهمید مشروبه،ی مداد هم به حالت سیگار گرفته بود دستش با رفیقش اومده بود تو اتاق پیش مامیخوند:هم دود داریم هم هست الکل همه چی مسخرست در کل:|

فقط تونستیم جیغ بزنیم که اون کوفتی رو ببر بذار سرجاش:))))))))