گودزیلا
دیروز بعد از یک سال رفتم پیش رفیقم:)))))))))
اینقدررر دلم براش تنگ شده بود که نگو
بین حس و حال گوه این روزام،واقعا لازمم بود:D
+ی خواهر کوچیکتر داره تتلیتیه
وقتی خواهرش بهم گفت
من به رفیقم گفتم:فکر نکنم تتلو گوش دادن برای سنش مناسب باشه هااا
اونم گفت:من؟همه چیوووووو میدونم
فحشاشم از حفظ میتونم برات بگم:|
بعد ی بطری پیدا کرده بود اول فکر کرد شربته یکم خورد فهمید مشروبه،ی مداد هم به حالت سیگار گرفته بود دستش با رفیقش اومده بود تو اتاق پیش مامیخوند:هم دود داریم هم هست الکل همه چی مسخرست در کل:|
فقط تونستیم جیغ بزنیم که اون کوفتی رو ببر بذار سرجاش:))))))))
+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم مهر ۱۳۹۸ ساعت 11:38 توسط لبخند