احمقانه:/
دیشب ی خواب گندی دیدم که نگم اصن:|
تو خوابم خانوادم به زور شوهرم دادن(از این سنتیا)
و من کلا داشتم گریه و جیغ و داد میکردم
تهش هم فرار کردم و اینا
پشمامم ریخته بود از اینکه بابای من همچین کاری کرده:/
هی با بغض میگفتم بابا؟تو که اینجوری نبودی...(دلم برای خودم سوخت😂)
از خواب که پریدم چند دقیقه ای طول کشید تا هضم کنم
بعدش فقط میخندیدم:)))))))))))
حالا الان بابا و مامان اومدن خونه و با ی قیافه خیلی ناراحتی میگن فلانی دخترش کلاس هشتمه و دهنش بو شیر میده! هم شوهرش دادن هم بعد ی ماه عقد باردار شده و چقدر گناه داره و اینا
برم بهشون بگم شما هم دیشب به زور داشتید یدونه دخترتون رو شوهر میدادید؟:)))))))))))))))))))))))))
+شما هم از این خواب چرتا میبینید یا من مشکل دارم؟
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۸ ساعت 12:52 توسط لبخند