بچه رفیقم آبان به دنیا میاد و از همین الان ذوقشو دارم*_*

اصن بچشو تصور هم که میکنم دلم ضعف میره براش

+به دخترش از اول گفتم که بهم خاله نگه

حس بزرگی زیادی بهم دست میده:|

ولی خب وقتایی که خیلی دلتنگ خاله اش میشه(همون رفیقم که خودکشی کرد:))

کلا من رو خاله صدا میزنه

سعی کرده جای خالی خاله اش رو با من پر کنه(هرچند نمیشه!)

ولی خب منم دیگه حرفی ندارم

دیشب هم اصرار داشت که خاله برو آلبوم بچگیاتو بیار ببینم

منم رفتم اوردم هی عکسامو میدید ذوق میکرد

ولی خب از اون بیشتر ی نفر دیگه ذوق میکرد و قربون صدقه ی عکسای بچگیام میرفت!

اگه گفتید کی؟

نخیررررررررر اشتباه حدس زدید!

خودم:|||||

ینی هی عکسامو میدیدم میگفتم واااای خدا قربونت برم چقدر گوگولی تو

بقیم پوکر نگام میکردن:|

++قالب وبم دیگه داره حالمو بهم میزنه ولی هیچ چیز بدرد بخوری نمیتونم پیدا کنم:/

بعد نوشت:قالب وب عوض شد^_^