الان که این پستو میذارم تازه از حموم اومدم و با حوله رو تخت لش کردم و لباسام هی دارن خواهش میکنن که توروخدا بیا مارو بپوش

منم میگم خفه شید حال ندارم:|

و اگه ننم منو تو این وضعیت ببینه شروع میکنه به این که تو خودتو دوس نداری؟نمیخوای مادر بشی؟ینی چی لپتاپتو میذاری رو شکمت؟من پسفردا چه خاکی تو سرم بریزم؟😂

ولی خب همه ی اینا به کتف چپمه فعلا:/

حالا کووو تا پسفردا:///

+دیدید این روزا من هیچ چیز خاصی نمینویسم؟چون همش خوابیدم:||

حس میکنم دارم زخم بستر میگیرم ولی خداییش اینقدر تو این چندماه فشار روم بوده که کمبود خواب گرفتم...

هرچی میخوابم بازم خستم انگار:|

همین دیروز رفیقم بهم وویس داده بود که تو چرا برای فلان کار نیومدی تهران؟گفتم دلم نخواست:|

گفت: از بس گشادی:| میخواستم ی چیزی بهت بگم اخه!گفتم خب الان بگو،حتما باید قیافه نحستو ببینم تا بگی؟

اونم گفت همینجوری بگم؟نمیشه که!گفتم رل زدی؟مبارکه:|ولی قبل رل زدنت باید میگفتی،الان به درد عمت میخوره:/

هرچند گند زدم تو ذوقش ولی خب قرار بود ی توضیحی بهم بده

و خب هنوز حسشو ندارم که برم فیلترشکنمو روشن کنم تا تلگرام باز شه و بفهمم با کی رل زده  خیر سرش و جریان چیه:|😂