میگفت رفیقمی؟

گفتم چرا چرت میگی؟معلومه که رفیقیم

گفت چجوری رفیقمی که حتی نمیتونی ازم خبر بگیری؟حتی برات مهم نیس زنده ام یا مرده؟همیشه اونی که خبر میگیره منم!به کوه یخ گفتی زکی

گفتم:کاش همیشه اونی که خبر میگیره تو باشی

+اسکلی؟چه ربطی داره؟

-اوایل باهم دوست شدیم رو که یادته؟چندسال پیش...اون موقع هم فقط تو بودی که خبر میگرفتی؟

به قول خودت کوه یخ بودم؟یادته همش نیشم وا بود و درحال مسخره بازی بودم؟

+الان داری ادا افسرده هارو در میاری مثلا؟

-نههه ی دقیقه خفه شو تا حرفمو بزنم،میخوام بهت بگم که ی روزی چشممو وا کردم دیدم همه چیم عوض شده

علایقم،سلیقم،روحیه ام،احساساتم...

اونی که تو چند سال پیش باهاش رفیق شدی زیاد شبیهِ منِ الان نیس!

من خودمم الان خودمو نمیشناسم مبینا

نمیگم افسرده ام

ولی بی حوصله تر از اونیم که فکر میکنی

فشار ها و سختی هایی که تحمل کردم و میکنم،خیلییی بیشتر از توانم بوده...خیلییییی

+پریودی؟یا نزدیک پریودیته؟فاز برداشتیااااااا

-همیشه همتون همین بودید

هیچوقت نخواستید که بفهمید منو!حال بدمو...

انگار من حق ندارم کم بیارم...

همش مجبور بودم جلوتون ادا بیام که من حالم خوبه

شما ها که رفیق بودید،به جای اینکه باعث شید فشار رو من کمتر شه صد برابر بیشترش میکردید

اصن میدونی چیه؟

دیگه نه من میفهممتون نه شما میفهمید منو

+چه مرگت شده؟تو و این چس ناله ها؟

دیگه مطمئن شدم که پریودی،همیشه موقع پریودیات همینجوری میشی... فقط میخوای پاچه بگیری،بیچاره شوهرت😂

دیگه نیستم پیشت برات چای نبات درست کنم،گشادی رو بذار کنار خودت پاشو...قرص هم بخور تا مارو نخوردی

-آره،داشتم اسکلت میکردم

توئه کثافتم ریدی بهمااا:D

این چندوقتم سرم شلوغ بود که خبر نگرفتم واگرنه این فاز برداشتنا به من میاد مگه؟

فک کن ی درصدددددد

الانم پشت خطی دارم

خدافظ:)