قدری ملایم تر:|
فکر میکنن خودمو عن میکنم...
ولی واقعا لزومی نمیبینم با پسرایی که شناخت زیادی ازشون ندارم جوری هر و کر راه بندازم که صدام تا دو طبقه بالاتر بره
من اوکیم...
ولی با کسایی که میشناسمشون
نمیفهمم که چرا نمیتونن درک کنن این حرفامو:||
گاهی وقتا اگه رفیقات رابطه اجتماعیشون خیلی خوب باشه ی معضل میشن واسه تو:/
اه اه
هنوزم یاد خنده های بلند رفیقم میوفتم حالم بد میشه
چه لزومی داره با هر پسری که از راه رسید بلند بلند بخندی و هی شوخی کنی اخه
هرچی فکر میکنم نمیتونم خودمو قانع کنم که از جمعشون جدا نشم:|||
بذار فکر کنن خیلی مغرور و عنم
اصن آره من مغرورم،خب که چی؟:|
من که نباید خودمو مجبور کنم که بر خلاف میلم عمل کنم
اه چندشا-_-
پ.ن:هنوز برنگشتم ایران ولی وقتی الان تنهایی رو به اون جمع عن ترجیح دادم وقت میمونه واسه بلاگفا^_^
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت 1:20 توسط لبخند
|