دارم حرف میزنم:/
ی رمان آنلاین دارم میخونم یعنیییی اینقدر نویسندش باحال مینویسه که من وقتی میخونم دلم میگیره:(
شخصیت پسره رو که میبینم یاد شخص مورد علاقه خودم میوفتم...
میتونم بگم که شخص مورد علاقه ی من حتی از اونم مغرور ترررره:(
پسره ی عنتر بی خاصیت:/
اه اه اه
بی لیااااقت
اعصابم خرد شد اصن:\
ی زمانی هرکی بهم میگفت اون مغروره خندم میگرفت آخه واسه من که مغرور نبود:(
اصن بی لیاقت منمممم-_-
عاااو دیشب خواب دیدم مادربزرگم زبونم لاااااااااااال فوت شده
اینقدرررر گریه کردم تو خواب:(
کاش قبل از اینکه عزیزام چیزیشون بشه من بمیرم...
میدونم خودخواهیه ولی واقعا تو این مورد خودخواهم چون اصلا طاقتشو ندارم-_-
دیگه چی میخواستم بگم؟:d
آهاااا میخوام لقب بذارم^_^
از این پس به جای جمله ی تهوع آور فرد موردعلاقم
از کلمه ی عنتر برقی استفاده میکنم
خوبه نه؟*_*
+همه عشقی که بهش دارم تو این کلمه هست
قدر من و احساسات لطیفم رو نمیدونه که